دختر شیرین و معتدل چنان بدون تنهایی که هنوز از کارش برنگشته بود ، بسیار تنها شده بود ، تصمیم گرفت تا کمی بین پاهای خود تراز شود. به تدریج ، دختر آنقدر تحت تأثیر فرآیند دلپذیر قرار گرفت که از روزهای کاری در دستگاه برمی گشت و حتی متوجه دوستش هم نمی شد که کارش را تماشا می کرد. این پسر چنان عصبانی بود که تصمیم گرفت با خم کردن جکوزی و سوار کردن خروس سنگین عکس کون وکس خوشگل خود به نفس مرطوب زن ، درسی را به دختر ناراضی بدهد.