یک زن پر زرق و برق پوست تاریک در آفتاب کنار استخر بود و مردی ناآشنا را دید که به او نزدیک شده است. این مرد بلافاصله وارد معدن شد و پیشنهاد داد تا با پرداخت مبلغی مناسب ، دختر را باز کند. این عروسک از درآمد زنی متنفر نبود ، بنابراین لباس شنا را پرتاب کرد و شروع به نشان دادن شکل های خود از سبک های مختلف کرد. سپس آن مرد را به خانه خود برد ، جایی که برهنه دراز کشید و دستان خود را روی کلیتوریس گذاشت و شروع کرد به ماساژ دادن او با بازی. یکی از این حرفه ها سوابق گرم پول و عكس كس ايرانى دریایی از احساسات شیرین را برای زن به ارمغان آورد.