زیبایی جوان کریستال از تحصیل خیلی خسته شده و تصمیم به بازنشستگی گرفت. تابستان بعد یادش رفت که مجبور است به دریا برود ، تصور کرد چقدر زیبا و شیرین است. این دختر تصمیم گرفت تا ببیند لباس شنا چگونه به نظر می رسد و شروع به پوشیدن لباس کرد تا از بدن جوان خود تعریف کوسپستان کند. به تدریج ، دستانش به پوست کمرنگ برخورد کرد و شروع به لیسیدن سینه هایش کرد. به تدریج ، بندها پررنگ تر می شوند تا اینکه وارد منطقه گربه مودار زیبا شدند.