یک آشنای جوان پسری که در آتلیه مشغول به کار است کیرکلفت خوردنی ، به دیدن او شتافت. پسر از کار بازنشسته شد و تصمیم گرفت تا بقیه را متنوع کند. او جوجه های جوان را مسح کرد و کل سل خود را در مجاری و رگ ها قرار داد. بار دوم که دختر مجبور به ترغیب نیست. او فکر کرد: "او چقدر سالم است" ، وقتی دهان پسر به درستی تمام شد.