مدتهاست که افکار غیر منطقی از یک طبیعت غیر طبیعی در یک زن یافت می شود و مقابله با این کار برای او بسیار دشوار است. ایزابل مون ، که بعداً دیک بزرگ را دید ، سرش را کاملاً از دست می دهد و به سکس اعتراف می کند ، اگرچه همه کارها را به تنهایی انجام می دهد. هیچی ، زن کوسپستون به یک سبک زندگی جدید عادت خواهد کرد. رفتن به هیچ جا