اوه ، دخترها بودند ، عکس کونوکوس من امروز همه چیز را داشتم! در روز اول ، من به لطف او برای یک شام عاشقانه و شگفت انگیز در یک رستوران گران ، به سرطان و دوست پسرم مبتلا شدم. به طور معمول ، من انتظار دارم که او شب بعد من را پست کند تا بتوانم مثل دیوانه فریاد بزنم. من در خانه خودم زندگی می کنم ، نه در مورچه ای که داستان های زیادی با همسایگان بد دارد.