یک کارگر ذهنی در شب کسل می شود زیرا موزه نمی تواند لعنتی کند ، و این کشاورز Swarth همه چیز را می خواهد. بدون اینکه دو بار فکر کنید ، نویسنده به سمت کشیش عادت عجله می کند ، نه چندان نازک ، بلکه به علم عشق داستان کس پشمالو مهارت دارد. مرد به سادگی می خواهد این شکم گلدان را در دهان بکشد ، واژن خود را با بوسه لیس بزند و وارد سوراخ بین پاهای خود شود.